[1] «ما در دههى اول انقلاب به خاطر مسائل دفاع مقدس و جنگ و گرفتاريهاى گوناگون و محاصرات عجيب و غريب اقتصادى و غيره، اقداماتى را كرديم كه به مالكيت گستردهى دولت منتهى شد؛ بيش از آن مقدارى كه در اين اصل قانون اساسى ذكر شده بود. البته همان وقتها هم در بسيارى از اينها جاى حرف بود. من خودم در بخش عمدهى آن دوره رئيس جمهور بودم و با مسئولان اقتصادى دولت و با رئيس دولت و مسئولان اقتصادى مباحثات فراوانى داشتيم، لكن بههرحال ضرورتها بر آنها و بر كشور اين مسائل را تحميل كرد و مالكيت دولتى به شكلى فراتر از آنچه كه در اصل 44 ديده شده بود، گسترش پيدا كرد، اما در دههى دوم و سوم، يعنى بعد از جنگ تا امروز، ما نبايد با گسترش شركتهاى دولتى غيرضرورى - كه چند هزار شركت دولتى وجود دارد كه تعداد مهمى از اينها حقيقتاً غيرضرورى بودند - موافقت مىكرديم؛ يعنى تشكيل آنها به وسيلهى دولت، يا واگذار نكردنِ بنگاههاى ذيل اصل 44 به مردم، عمل موافق مصلحت نبود» (30/11/1385)